جدول جو
جدول جو

معنی تکبر کردن - جستجوی لغت در جدول جو

تکبر کردن
(عَ نِ / نُ / نَ)
غرور و خودبینی کردن. گردنکشی و گستاخی کردن. خود را بر دیگران برتر نشان دادن. مردم رادر مقابل خود ناچیز و بیمقدار پنداشتن:
کسی کو تکبر کند باکسان
به خواری شود کمتر از ناکسان.
(بوستان).
تو نیز ار تکبر کنی همچنان
نمایی که پیشت تکبرکنان.
(بوستان).
تکبر کند مرد حشمت پرست
نداند که حشمت به حلم اندر است.
(بوستان).
تکبر مکن بر ره راستی
که دستت گرفتند و برخاستی.
(بوستان).
چند خرامی و تکبر کنی
دولت پارینه تصور کنی.
(گلستان).
تا تطاول نپسندی و تکبر نکنی
که خدا را چو تو در ملک بسی جانورند.
سعدی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تیار کردن
تصویر تیار کردن
آماده ساختن، مهیا کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مکدر کردن
تصویر مکدر کردن
تنگ دل کردن، اندوهگین کردن، تیره و تار کردن
فرهنگ فارسی عمید
(رَ نَ / نِ وَ دَ)
تکبر کردن. کبر آوردن. کبر فروختن. باد کردن:
دعوی مکن که برترم از دیگران به علم
چون کبر کردی از همه دو نان فروتری.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(گُ تَ)
حصاد زرع پیش از کمال آن بعلت آفتی چون ملخ و غیره. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به تربر شود
لغت نامه دهخدا
(بِ جَ رِ حَق ق / حَ پَ / پِ وَ تَ)
اﷲاکبر، اﷲاکبر گفتن. خدای را به بزرگی یاد کردن: بتن عزیز خویش پیش کار برفت با غلامان و پیادگان و تکبیر کردند. (تاریخ بیهقی). رجوع به تکبیر شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از مکرر کردن
تصویر مکرر کردن
تکرار کردن دوباره یا چند باره کردن بارها انجام دادن: (عنبسه میگوید: مرا خنده آمد و جواب نگفتم بار دیگر همین سخن مکرر کرد) (جوامع الحکایات. 72: 1)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکدر کردن
تصویر مکدر کردن
تیره کردن، دلگران کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکار کردن
تصویر شکار کردن
صید کردن، ناراحت کردن عصبانی کردن، بور کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکدیر کردن
تصویر تکدیر کردن
توبیخ کردن مقابل تقدیر کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبری کردن
تصویر تبری کردن
بیزاری جستن
فرهنگ لغت هوشیار
دوباره کردن عملی را دو یا چند بارانجام دادن، دوباره گفتن چند بار گفتن یک مطلب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکفل کردن
تصویر تکفل کردن
کفالت کردن کسی را کفیل شدن پایندانی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکلم کردن
تصویر تکلم کردن
سخن گفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنبل کردن
تصویر تنبل کردن
کاهلی کردن تنبلی کردن، اهمال کردن مسامحه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکثیر کردن
تصویر تکثیر کردن
زیاد بعمل آوردن بسیار کردن افزودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکدی کردن
تصویر تکدی کردن
گدایی کردن در یوزگی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبرا کردن
تصویر تبرا کردن
دوری کردن بیزاری جستن، شفا یافتن، پاک و منزه شدن از تهمت و گناه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفکر کردن
تصویر تفکر کردن
سگالیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکیه کردن
تصویر تکیه کردن
اعتماد کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقبل کردن
تصویر تقبل کردن
بعهده گرفتن بگردن گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تغیر کردن
تصویر تغیر کردن
تبدیل یافتن، دگرگون شدن
فرهنگ لغت هوشیار
انگاردن انگاشتن چیزی را در ذهن آوردن انگاشتن اندیشیدن، خیال کردن فرض کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسخر کردن
تصویر تسخر کردن
مسخره کردن کسی راریشخند کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشکر کردن
تصویر تشکر کردن
سپاس گزاردن
فرهنگ لغت هوشیار
بلکیدن آگستن خود چسباندن نشلیدن چنگ در زدن بچیزی در آویختن به، وسیله قرار دادن کسی یا چیزی را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تدبیر کردن
تصویر تدبیر کردن
چاره کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترور کردن
تصویر ترور کردن
قتل سیاسی با اسلحه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چنبر کردن
تصویر چنبر کردن
حلقه مانندی چون کمان ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکبرکردن
تصویر تکبرکردن
بزرگ منشی کردن خود را بزرگ پنداشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منبر کردن
تصویر منبر کردن
انبار کردن انبار کردن ذخیره نهادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفکر کردن
تصویر تفکر کردن
اندیشیدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تقبل کردن
تصویر تقبل کردن
پذیرفتن، پذیرا شدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تصور کردن
تصویر تصور کردن
پنداشتن، انگاشتن، گمان کردن، هوشیدن
فرهنگ واژه فارسی سره
اگر کسی درخواب دید تکبیر می کرد، دلیل که ازشر دشمنان ایمن شود و در خیرات بر وی گشاده شود. محمد بن سیرین
دیدن تکبیر کردن در خواب بر چهار وجه است. اول: ایمنی از دشمن. دوم: رستگاری از بلا و فتنه. سوم: خیر و برکت. چهارم: گشایش کارهای بسته.
فرهنگ جامع تعبیر خواب